آیه 8 سوره دخان

از دانشنامه‌ی اسلامی

لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

[44–8] (مشاهده آیه در سوره)


<<7 آیه 8 سوره دخان 9>>
سوره :سوره دخان (44)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

هیچ خدایی غیر او نیست، او زنده می‌گرداند و باز می‌میراند، او خدای آفریننده شما و پدران پیشین شماست.

هیچ معبودی جز او نیست، زنده می کند و می میراند، پروردگار شما وپروردگار پدران پیشین شماست.

خدايى جز او نيست؛ او زندگى مى‌بخشد و مى‌ميراند؛ پروردگار شما و پروردگار پدران شماست.

نيست خدايى به جز او. زنده مى‌كند و مى‌ميراند. پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست.

هیچ معبودی جز او نیست؛ زنده می‌کند و می‌میراند؛ او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is no god except Him: He gives life and brings death, your Lord and the Lord of your forefathers.

There is no god but He; He gives life and causes death, your Lord and the Lord of your fathers of yore.

There is no Allah save Him. He quickeneth and giveth death; your Lord and Lord of your forefathers.

There is no god but He: It is He Who gives life and gives death,- The Lord and Cherisher to you and your earliest ancestors.

معانی کلمات آیه

«رَبُّکُمْ»: واژه رَبُّ، خبر مبتدای محذوف است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «8»

هيچ معبودى جز او نيست، اوست كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند و پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.

پیام ها

1- معبود بايد كسى باشد كه قدرت بر ميراندن و زنده كردن داشته باشد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ»

2- زنده كردن و ميراندن كار دائمى خدا است. ( «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» به صورت فعل مضارع آمده كه نشانه‌ى استمرار است.)

3- ربوبيّت خداوند بر هستى، دليل آن است كه جز خداوند معبودى نيست.

(آرى، او از نظر جغرافيا، آسمان‌ها و زمين را تحت ربوبيّت خود دارد. «رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما» و از نظر تاريخ، شما و نياكانتان را تحت ربوبيّت‌

جلد 8 - صفحه 491

قرار داده است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»)

4- جامعه بشرى در حال رشد است. «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»

5- مرگ و حيات، در جهت رشد و تكامل است. (جمله‌ى‌ «يُحْيِي وَ يُمِيتُ» ميان دو كلمه‌ى «ربّ» قرار گرفته است)

6- شرك نياكان نيز محكوم است، زيرا خداوند پروردگار نياكان شما نيز هست.

«رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «8»

لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى قابل ستايش و پرستش مگر ذات يگانه خالق آسمان و زمين، يُحْيِي وَ يُمِيتُ‌: زنده مى‌گرداند بعد از موت و مى‌ميراند بعد از حيات، رَبُّكُمْ‌: پروردگار شما، وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ‌: و پروردگار پدران نخستين شما.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ «3» فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ «4» أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ «5» رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «6»

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ «7» لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ يُمِيتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ «8» بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ «9» فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِينٍ «10» يَغْشَى النَّاسَ هذا عَذابٌ أَلِيمٌ «11»

ترجمه‌

سوگند بكتاب واضح روشن‌

همانا ما فرستاديم آنرا در شب با بركت و خيرى همانا ما بوديم بيم دهندگان‌

در آن تقدير شود هر كار درستى‌

بفرمانى از نزد ما همانا ما بوديم فرستندگان‌

براى بخشش از پروردگار تو همانا او است آن شنواى دانا

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است اگر هستيد يقين كنندگان نيست‌

معبودى جز او زنده ميكند و ميميراند پروردگار شما و پروردگار پدران شما كه پيشينيانند

ولى آنها در شك ببازى مشغول ميباشند

پس انتظار كش روزى را كه مى‌آورد آسمان دود آشكارى را

كه فرا ميگيرد مردمان را اينست عذاب دردناك.

تفسير

خداوند متعال بعد از افتتاح سوره بلفظ حم كه بيان آن در سور سابقه شد قسم ياد فرموده بقرآن كه نوشته آشكار خدا و بيان كننده معارف حقّه حقيقيّه است كه ما نازل نموديم آنرا در شب با خير و بركتى كه آن شب قدر است يكجا در بيت المعمور كه مسجد ملائكه است در آسمان و بتدريج در ظرف مدّت بيست سال بر پيغمبر خود محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چون بناى ما بر اين بوده كه ميترسانديم بندگان خود را از اموريكه بايد از آن اجتناب نمايند از فعل‌

جلد 4 صفحه 621

حرام و ترك واجب و در آن شب خداوند تقدير ميفرمايد هر امرى را از خير و شرّ و خوب و بد و هر چه واقع شود در مدّت يك سال و از براى او است تغيير و تبديل و تقديم و تأخير در اجلها و روزيها و بلاها و مرضها و عوارض ديگر و زياد ميكند و كم مينمايد بر حسب مشيّت و اراده خود هر چه را بخواهد و بتوسط ولىّ زمان در خارج تحقّق مى‌يابد چنانچه از روايت مجمع از صادقين عليهما السّلام و روايت قمّى ره از آن دو و از امام كاظم عليه السّلام استفاده ميشود و در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام امر حكيم كه در شب قدر نازل ميشود بيك حكم محكم كه اختلاف در آن بهيچ وجه روى ندهد تفسير شده و خدا ميفرمايد مقدّر ميشود هر امر محكمى در حاليكه امرى است از نزد ما چون بناى ما بر ارسال رسل و انزال كتب بوده و هست براى بخشش و بخشايش از جانب پروردگار بر بندگان و خداوند او است كه تمام ادعيه و اقوال مردم را ميشنود و بتمام حوائج و اعمال آنها دانا و خبير است او خالق و مربّى و نگهدار آسمانها و زمين و تمام موجودات ما بين آنها است و اگر مردم اهل تحصيل معرفت و يقين باشند باين تصديق نائل خواهند شد و كلمه رب در ربّ السّموات يا بدل است از رب در ربّك يا خبر است از مبتداء محذوف كه هو باشد و لذا برفع نيز قرائت شده و آن احسن است و معبود بحق منحصر در خدا است كه هميشه مى‌بينيد در كار است زنده ميكند و ميميراند چنانچه پيشينيان و پدران شما را بوجود آورد و ميراند و شما را پديد آورد و ميميراند ولى افسوس كه مردم نادان در شك و ترديد بسر ميبرند و در مقام تحصيل علم و معرفت نيستند و سرگرم بدنياى دو روزه و لهو و لعب كودكانه آن شده‌اند و از آخرت و عاقبت امرشان بى‌خبرند پس منتظر باش و بگو منتظر باشند روزى را كه در آسمان دودى آشكار گردد كه بين مشرق و مغرب را پر كند و چهل شبانه روز بماند و از آن دود مؤمن حالتى مانند زكام پيدا كند و كافر مانند مست گردد و دود از راه بينى و گوش و نشيمنش بيرون آيد و اين اوّلين علامت از علائم قيامت است كه در حديث نبوى ذكر شده و قريب به اين معنى را از امير المؤمنين عليه السّلام در جوامع نقل نموده و قمّى ره نقل فرموده اين وقتى است كه بيرون آيند از قبرها در رجعت فرو گيرد آنها را تاريكى پس گويند اين عذابى است دردناك و فرق در لغت حكم كردن و جدا

جلد 4 صفحه 622

نمودن است و اينجا تقدير و تفصيل اراده شده.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ يُحيِي‌ وَ يُمِيت‌ُ رَبُّكُم‌ وَ رَب‌ُّ آبائِكُم‌ُ الأَوَّلِين‌َ «8»

نيست‌ الهي‌ مگر ‌او‌ زنده‌ ميكند و ميميراند پروردگار ‌شما‌ و پروردگار آباء پيشينيان‌ ‌شما‌.

لا إِله‌َ إِلّا هُوَ كلمه طيّبه‌ و كلمه‌ اخلاص‌ و كلمه توحيد و اوّلين‌ كلمه‌ ‌که‌ تمام‌ انبياء مأمور ‌به‌ دعوت‌ ‌او‌ بودند، و ‌در‌ حديث‌ سلسلة الذهب‌ دارد ‌که‌ فرمود:

«كلمة ‌لا‌ اله‌ الّا اللّه‌ حصني‌ و ‌من‌ قالها دخل‌ ‌في‌ حصني‌ و ‌من‌ دخل‌ ‌في‌ حصني‌ أمن‌ ‌من‌ عذابي‌»

سپس‌ حضرت‌ رضا فرمود:

«بشرطها و شروطها و أنا ‌من‌ شروطها»

ظاهرا شرطش‌ اعتقاد برسالت‌ ‌باشد‌، شروطش‌ اعتقاد بامامت‌ ائمّه اثني‌ عشر و ساير عقايد حقّه‌، و مكرّر گفته‌ايم‌ ‌که‌: ‌اينکه‌ كلمه‌ سه‌ دلالت‌ دارد مطابقي‌‌-‌ توحيد عبادتي‌، التزامي‌‌-‌ ساير اقسام‌ توحيد ذاتي‌ و صفاتي‌ و افعالي‌ و نظري‌، اقتضايي‌‌-‌ جميع‌ عقايد حقّه‌ و تصديق‌ جميع‌ فرمايشات‌ و اوامر و نواهي‌ ‌او‌.

يُحيِي‌ وَ يُمِيت‌ُ دو نحوه‌ احياء و اماته‌ داريم‌ يكي‌ حيات‌ و ممات‌ حيواني‌ ‌که‌ زنده‌ ميكند و ميميراند، و يكي‌ حيات‌ و ممات‌ روحي‌ انساني‌ ‌که‌ بايمان‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ زنده‌ ميشود و بشرك‌ و كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و طغيان‌ ميميرد.

جلد 16 - صفحه 76

رَبُّكُم‌ وَ رَب‌ُّ آبائِكُم‌ُ الأَوَّلِين‌َ ‌از‌ آدم‌ ‌تا‌ پدران‌ بلا واسطه ‌شما‌ بلكه‌ ‌در‌ لسان‌ حكما آباء سبعه‌ و امّهات‌ أربعه‌ ميگويند. سبع‌ سماوات‌ و عناصر اربعه‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در چهارمین و پنجمین و ششمین توصیف می‌فرماید: «هیچ معبودی جز او نیست زنده می‌کند و می‌میراند» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ).

و در هفتمین و آخرین توصیف می‌افزاید: «او پروردگار شما و پروردگار پدران نخستین شماست» (رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلِینَ).

حیات و مرگ شما به دست اوست، و پروردگار شما و پدرانتان و همه جهانیان اوست. بنابر این معبودی جز او نمی‌تواند وجود داشته باشد، آیا کسی که نه مقام ربوبیت دارد، و نه مالک حیات و مرگ است، می‌تواند معبود واقع شود؟

(آیه 9)- آن روز که دودی کشنده همه آسمان را فرا می‌گیرد:]

از آنجا که در آیات گذشته سخن از این در میان بود که اگر آنها طالب یقین باشند اسباب تحصیل یقین فراوان و فراهم است، در این آیه می‌افزاید: آنها جویای یقین و طالب حق نیستند، «بلکه آنها در شکّند و با حقایق بازی می‌کنند»! (بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ).

اگر آنها در حقانیت این کتاب آسمانی و نبوت تو تردید دارند به خاطر این نیست که مسأله پیچیده‌ای است، بلکه از این جهت است که آن را جدّی نمی‌گیرند، و به شوخی با آن برخورد می‌کنند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع